تماس اردوغان با رییس جمهور ایران + جزییات – بلادنیوز
تماس اردوغان با رییس جمهور ایران + جزییات – بلادنیوز
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه – ترکیه در آستانه فروپاشی سیاسی قرار گرفته است؛ خیابانهای استانبول و آنکارا شاهد خشم مردمی است که دستگیری اکرم اماماوغلو، شهردار محبوب استانبول، جرقه آن را زده و سرکوب معترضان توسط دولت اردوغان، آتش این ناآرامیها را شعلهورتر کرده است. در منطقه نیز، اشغال دمشق توسط تروریستهای مورد حمایت ترکیه نهتنها برای اردوغان افتخاری به همراه نداشت، بلکه او را در انزوای بیسابقهای قرار داده است. حالا او که زمانی ایران را رقیب اصلی خود میدانست، با تماس تلفنی به بهانه عید فطر، در تلاش است تا از تهران برای نجات خود یاری بطلبد. اما آیا ایران به این مرد بحرانساز اعتماد خواهد کرد؟
از تکبر در دمشق تا تنهایی در آنکارا
رجب طیب اردوغان که روزی با غرور از اشغال دمشق توسط گروههای تروریستی چندملیتی تحت حمایت ترکیه سخن میگفت و تصور میکرد محور مقاومت را با خنجری از پشت زمینگیر کرده، حالا خود را در باتلاقی عمیقتر از آنچه تصور میکرد، میبیند. زمانی که دمشق در اواخر ۲۰۲۴ سقوط کرد، اردوغان گمان میکرد با این اقدام نهتنها ایران را از معادلات سوریه حذف کرده، بلکه بهعنوان بازیگری مسلط در منطقه، مورد استقبال کشورهای عربی و غربی قرار خواهد گرفت. اما این خیال خام خیلی زود رنگ باخت. نهتنها کشورهای عرب منطقه، که انتظار داشت صدها میلیارد دلار برای بازسازی سوریه هزینه کنند، قدمی پیش نگذاشتند، بلکه صهیونیستها با اشغال صدها کیلومتر از خاک سوریه و نابودی زیرساختهای این کشور، عملاً نقشههای اردوغان را نقش بر آب کردند.
او که فکر میکرد با این اقدام، ایران را تضعیف کرده و خود را بهعنوان ناجی منطقه معرفی خواهد کرد، حالا با انبوهی از مشکلات داخلی و خارجی دستوپنجه نرم میکند. اعتراضات گسترده در ترکیه که از بازداشت اکرم اماماوغلو آغاز شد، نشان داد که سیاستهای متکبرانه اردوغان نهتنها در منطقه، بلکه در داخل کشورش نیز به بنبست رسیده است. گزارشها حاکی از آن است که در روز شنبه، بیش از دو میلیون نفر در خیابانهای استانبول علیه این اقدام دولت تظاهرات کردند و سخنان تحقیرآمیز اردوغان درباره معترضان، تنها خشم عمومی را بیشتر کرد.
چرخش به سوی تهران؛ آیا ایران دست اردوغان را میگیرد؟
در حالی که اردوغان در انزوای منطقهای و جهانی به سر میبرد، تلاش او برای تماس با ایران و باز کردن باب گفتوگو به بهانه تبریک عید فطر، نشانهای از استیصال اوست. این اقدام درست ۴۸ ساعت پس از آن صورت گرفت که ایران پاسخ نامه دونالد ترامپ را از طریق عمان به آمریکا ارسال کرد؛ انتخابی که نشاندهنده بیاعتمادی تهران به میانجیگری کشورهایی مانند امارات یا ترکیه است.
اردوغان که همواره از سیاستهای زیگزاگی خود برای میانجیگری در مذاکرات بینالمللی بهره برده، این بار نیز به نظر میرسد در پی آن است تا خود را بهعنوان میانجی احتمالی میان ایران و آمریکا مطرح کند. اما این انتظار از سوی او، با توجه به کارنامه سیاهش در قبال ایران، چیزی جز توهم و تکبر نیست. همین چند روز پیش بود که هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه، در دیدار با همتای آمریکایی خود، بر همکاری دوجانبه برای مقابله با نفوذ ایران در سوریه تأکید کرد. حال چگونه ممکن است تهران به مردی اعتماد کند که نهتنها در پشت پرده اشغال دمشق نقش داشته، بلکه بارها با سیاستهای خصمانه خود، امنیت منطقه را به نفع رژیم صهیونیستی به خطر انداخته است؟ از زمان سقوط دمشق، تنها یک دیدار میان وزرای خارجه ایران و ترکیه در جده انجام شده و هیچ تماس رسمی دیگری از سوی تهران با آنکارا برقرار نشده است. این سکوت معنادار، خود پیامی روشن به اردوغان است که تهران دیگر او را بازیگری قابل اعتماد نمیداند.
انزوای جهانی و شکست در معادلات منطقهای
تروریستهای مورد حمایت اردوغان که هزاران غیرنظامی سوری را قتلعام کردند، نهتنها با استقبال کشورهای عربی مواجه نشدند، بلکه هزینههای سنگین بازسازی و اداره مناطق اشغالی را بر دوش ترکیه و متحدان قطریاش گذاشتند. در همین حال، صهیونیستها با سوءاستفاده از این آشوب، بخشهای راهبردی سوریه را اشغال کرده و آشکارا از تجزیه این کشور و حمایت از کردها سخن میگویند؛ امری که مستقیماً با منافع ترکیه در تضاد است. از سوی دیگر، قبرس و یونان نیز با احساس خطر از سیاستهای توسعهطلبانه اردوغان، تلاش خود را برای تضعیف جایگاه ترکیه در ناتو و اتحادیه اروپا دوچندان کردهاند. حتی روسیه و آمریکا که زمانی به میانجیگری ترکیه در مذاکراتشان وابسته بودند، پس از سقوط دمشق، ترجیح دادند مذاکرات خود را در عربستان دنبال کنند و عملاً ترکیه را از معادلات خود کنار گذاشتند. این انزوای جهانی، در کنار بحرانهای اقتصادی و امنیتی داخلی، اردوغان را به نقطهای رسانده که چارهای جز بازگشت به سوی ایران برایش باقی نمانده است.
آیندهای مبهم در انتظار سلطان شکستخورده
آینده اردوغان بیش از هر زمان دیگری در هالهای از ابهام قرار دارد. اعتراضات داخلی که روزبهروز گستردهتر میشود، نهتنها پایههای قدرت او را متزلزل کرده، بلکه نشاندهنده عمق نارضایتی مردمی است که دیگر وعدههای پوچ او را باور ندارند. در منطقه نیز، او که زمانی خود را سلطان بلامنازع غرب آسیا میدید، حالا به بازیگری حاشیهای تبدیل شده که نهتنها متحدانش را از دست داده، بلکه دشمنانش را نیز تقویت کرده است.
تماس او با تهران، اگرچه تلاشی برای خروج از این بحران است، اما با توجه به سابقه خصومتآمیز او در قبال ایران و محور مقاومت، بعید به نظر میرسد که پاسخی مثبت دریافت کند. ایران که خود در حال مدیریت روابط پیچیده با آمریکا از طریق کانالهای مطمئن مانند عمان است، دلیلی نمیبیند که اردوغان را بهعنوان میانجی بپذیرد؛ مردی که نهتنها به اعتماد تهران خیانت کرده، بلکه با سیاستهای ویرانگرش، منطقه را به لبه پرتگاه برده است. اردوغان اکنون در موقعیتی قرار دارد که نه راه پس دارد و نه راه پیش؛ شاید این پایان راه سلطانی باشد که رویاهایش در آتش اعتراضات و انزوا سوخت.