عماد افروغ احساس مسئولیت حوزه را مطالبه میکرد – بلادنیوز
عماد افروغ احساس مسئولیت حوزه را مطالبه میکرد – بلادنیوز
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری بلادنیوز، محسنقنبرینیک عضو هیئت علمی دانشگاه معارف اسلامی طی یادداشتی درباره برخی ویژگیهای شخصیتی دکتر عماد افروغ نوشت: آشنایی اولیه با استاد گرامیام؛ مرحوم جناب دکتر افروغ، از مهرماه 1380 در مؤسسه آموزش عالی باقرالعلوم (ع) قم بود و شرکت در درس جامعهشناسی سیاسی و بعد، نظریههای جامعهشناسی و جامعهشناسی شهری و نشستهای علمی که ایشان داشتند. این ارتباط علمی در مقطع کارشناسیارشد و دکتری هم ادامه داشت و در نهایت، با راهنمایی ایشان در مقطع دکتری پایاننامه خود را دفاع کردم.
در طی این مدت (بیش از دو دهه)، به نظر حقیر، مواجهه جناب استاد دکتر افروغ با حوزویان را در سه سطح میتوان تقسیمبندی کرد:
- علمی؛ استاد در مقام معلمی، پیگیر تولید نظریه و گسترش دیدگاههای نظری ناظر به دین بود، لذا ضمن بیان دیدگاههای علمی خود، دیدگاههای حوزویان را نیز در فضای علمی کشور نشر میداد و از آن دفاع میکرد.
- نمایندگی ایشان از نظام؛ استاد همواره از حوزویان مطالبه نقشآفرینی جدی و عمیق و تأثیرگذار در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بود، لذا منتقد شیوه تعامل موجود میان حوزه و نظام بود و معتقد بود، حوزویان، از ظرفیت و فرصتها استفاده نمیکنند.
- نمایندگی ایشان از جامعه؛ استاد در مواجهه با روحانیون، یک نماینده تام از اقشار جامعه بود که مرتب به دنبال پاسخگویی حوزیان و علمای دینی به مشکلات مردم بود. از معضلات اجتماعی کلان تا جزییترین مسائل یک فرد روستایی یا شهری را بیان میکرد و پاسخ میخواست.
استاد دکتر افروغ، این مواجههها را همراه با ویژگیهای ذیل دنبال میکرد؛ به عبارتی؛ ایشان، دارای خصلتهای ارزشمندی بود که در این مدت در تعامل با حوزویان از خود بر جای گذاشت:
- او یک معلم حقیقی برای شاگردانش به ویژه طلاب بود؛ آموزش و تدریس و راهنمایی او، با تمام وجود و توان بود. برای فهم مطلب و انتقال درست و کامل محتوا، انرژی زیادی میگذاشت و لذا محدود به ساعت کلاس، روز مشخص و … نبود.
- نمونهای از یک انقلابی بصیر در دروه معاصر بود. قرائت و تفسیر و تبیین او از انقلاب، اهداف، رسالت و آینده انقلاب، خاص بود و منطبق با رهنمونهای امام راحل(ره) بود. انقلابیگری او نیز در همه عرصههای تعاملی، مانند دهه 57 بود. از جنس پابرهنگان انقلابی بود.
- برانگیزاننده ارادهها بود؛ همواره با گفتار و سیره عملی اش، در روح آرام و گاهی بیتفاوت برخی حوزویان، شور و انگیزه و نشاط میدمید. نهیب میزد؛ تلنگرهای بیدارباش او در همه جلساتش، خاص او بود.
- یادآوریکننده مسئولیتهای حوزویان نسبت به انقلاب و نظام بود. حوزه را صاحب انقلاب میدانست و اما احساس مسئولیت حوزه را مطالبه میکرد و مرتب گوشزد میکرد.
- یک ناقد و ارزیاب دلسوز برای حوزویان و حوزه بود. نقد بدون ملاحظه جایگاههای اعتباری، اما دلسوزانه استاد افروغ بر جان انسان مینشست. نقدهای سختگیرانه او نیز ناشی از محبت به حوزویان بود که اصلاً تمایل نداشت، کاستی و ضعفی در میان حوزه و حوزویان بروز دهد.
- پیونددهنده جریانهای انقلابی و دینی به ظاهر متضاد بود. همواره در پی آشتی دادن و قرابت گروهها و جریانهای دینی و حوزوی بود که بر سر مسائل فرعی فاصلهای میان آنها ایجاد شده بود. او آنها را به اصل انقلاب و مسائل کلان ارجاع میداد.
- شکننده غرور، تعصبات و جایگاههای دنیوی بود. اگر ملاحظه میکرد که شخصی گرفتار مقام و پرستیز و جایگاههای دنیوی شده، سعی داشت با برشماری، مقامات معنوی و اصیل، این نوع جایگاههای دنیوی را تحقیر کند. به ویژه بعداز ظهور پدیده مدرکگرایی در میان بخشی از حوزویان.
- آزاداندیش بود و در عمل و کنشگری نیز حُرّیت داشت. بدین معنا که هم دیدگاه و برداشت خود را بدون ملاحظه بیان میکرد و در عمل نیز خود را گرفتار چارچوبهای معیوب سازمانی نمیدید و تکلیفش را عمل میکرد و توصیه میکرد که گرفتار چارچوبها و قراردادهای بیمار نشوید تا تکلیف انقلابی و ایمانی خود را انجام دهید.
- معناکننده دینداری اجتماعی بود؛ نوع نقشآفرینی خودش در عرصههای مختلف اجتماعی و نیز راه نشانهایی که ارائه میداد، نوعی از دینداری انسان در عصه اجتماع بود.
- یک رفیق شفیق و دوست صمیمی برای عمده شاگردانش بود. به طلبهها محبت و علاقه زیادی داشت، لذا با طلاب گعده طلبگی میگذاشت. شوخی می کرد، مباحثه میکرد، پارک و تفریح میآمد.
- الگویی از تواضع بود. ذره ای غرور- به جهات مقام استادی، شهرت اجتماعی و مسئولیتهایی که داشت- را بروز نمیداد و اصلاً در او وجود نداشت. این تواضع در کلامش بود؛ در رفتارش بود، در مکتوباتش بود. نمونههای متعددی از مکتوبات استاد به دوستان طلبه وجود دارد که چنین ویژگی و روحیه در آنها موج میزند.
- طلاب را به اصالت طلبگی ارجاع میداد و چقدر برایمان جالب بود که یک غیرروحانی، طلاب را به رعایت ذی طلبگی سفارش میکرد و لذا هر چه فردی، طلبهتر بود، علاقه بیشتری به آنها داشت. از مشاهده ذی طلبگی در میان طلاب به وجد میآمد. تکیه کلامش این بود؛ ایشان طلبه حقیقی است.
اینها بخشی اندک، از خصایص نیکوی جناب استاد بودند که مشاهده کردیم و به اجمال ارایه شد. مکتوبات ایشان، بهویژه روزنگاشتهای ایشان که گاهی چند صفحه از آنها را در ابتدای کلاسها میخواندند، مالامال از روحیات ارزشمند و درسآموز ایشان است که امید است به همت دوستان، شاگردان به ویژه شاگردان طلبهاش، بازخوانی و تبیین و تفسیر شوند.
انتهایپیام/