محمد خاتمی؛ یک بازنده بزرگ در انتخابات ۱۴۰۲ – بلادنیوز
محمد خاتمی؛ یک بازنده بزرگ در انتخابات ۱۴۰۲ – بلادنیوز
گروه سیاسی خبرگزاری بلادنیوزـ انتخابات مجلس شورای اسلامی دوازدهم روز گذشته، جمعه، به پایان رسید و علیرغم کمپین بینالمللی برای تحریم انتخابات مردم بهاندازه دور قبل پای صندوقهای رأی آمدند. این دوره انتخابات و نتایج حاصل از آن تاحدودی موجب شگفتی شد و شاید بیش از همه آنها را که رأی ندادند، غافلگیر کرد چراکه با رأی خود میتوانستند دست به تغییرات بزرگی بزنند.
اما بین شخصیتهای داخلی که رأی ندادند، بیش از همه سید محمد خاتمی رئیسجمهور اسبق برجسته شد و میتوان خاتمی را بهدلایل متعددی بازنده انتخابات روز گذشته دانست.
1 ـ خاتمی اعتبار سیاسی خود در کسوت ریاستجمهوری را مدیون صندوق رأی و انتخابات سال 76 است؛ انتخاباتی که تا روز آخر او و اطرافیانش بعید میدانستند بر علیاکبر ناطقنوری غالب شوند.
مرتضی حاجی رئیس ستاد خاتمی در سال 76 در مصاحبهای میگوید؛ “برآورد ما حدود 7 الی 8 میلیون رأی بود و با شرایطی که ناطق نوری در ابتدای کار داشت احتمال موفقیت خاتمی را بسیار کم و بهتر بگویم مطلقاً نمیدیدم.”
با وجود این، فردای انتخابات او با رأی 20میلیونی بهسمت پاستور بدرقه شد؛ پیروزی روحانی در انتخابات سال 92 هم شاید در ابتدا کسی تصور نمیکرد اما در نهایت با اختلاف 250 هزار رأی وی رئیسجمهور شد. پشت کردن خاتمی به صندوق رأیی که در ادوار متخلف دولت، مجلس شورای اسلامی و شورای اسلامی شهر نتیجه بهنفع او و جریان مطلوبش بیرون آمدهاست ، نشان میدهد شکی در صحت و سلامت انتخابات در نظام جمهوری اسلامی نیست، بدینترتیب رابطه خاتمی و برخی اصلاحطلبان با صندوق رأی بهگونهای است که انتخابات را خوب میدانند اما بهشرط نتیجه!
در حقیقت نوعی رفتار اپورتونیستی در رادیکالهای این جناح حاکم است که اگر نتیجه بهنفعشان باشد هم خاتمی را مجبور به “تَکرار” میکنند و هم امضای وی را پای لیستشان میاندازند.
2 ـ خاتمی یک بار دیگر هم در معرض رأیندادن بود، در انتخابات مجلس نهم بعد از فتنه 88، احزاب اصلاحطلب حاضر به مشارکت نشدند و آن را تحریم کردند. صادق خرازی دبیرکل سابق حزب ندای ایرانیان میگوید؛ “شب انتخابات با خاتمی تماس گرفتم تا فردا رأی بدهد و او هم در دماوند رأی خود را به صندوق انداخت.”
با وجود این، قبح رأیندادن او در این دوره بیشتر از این بود که بخواهد در انتخابات مجلس نهم رأی ندهد؛ جبهه ضدایرانی متشکل از تجزیهطلبها، سلطنتطلبان، رژیم صهیونیستی و همه آنهایی که سال گذشته کشور را به اغتشاش کشاندند تلاش وافری برای تحریم این دوره انتخابات داشتند، همراهی با جریان تحریمطلب و پا گذاشتن بر وصیتنامه امام خمینی(ره) که انتخابات را وظیفهای الهی، ملی و انسانی برشمرده و فرمودهاند؛ “همهمان باید در انتخابات شرکت بکنیم”، انقطاع حداکثری وی را از ارزشهای انقلاب اسلامی نشان میدهد.
3 ـ خاتمی از سالهای دوره اصلاحات تاکنون محصور طیف رادیکال این جریان است؛ گروهی که خود را جبهه اصلاحات مینامد و قرار است هماهنگی فعالیت انتخاباتی اصلاحطلبان را بهعهده داشته باشد، از زمان پیشثبتنامهای انتخابات با تاختن بر قانون انتخابات، بنا بر انفعال و انتقاد گذاشت. این جریان متشکل از اعضای حزب منحله مشارکت نهتنها انتخابات را تحریم کرد بلکه حتی مانع از ورود احزاب و شخصیتها برای کنشگری شدند؛ در مقابل نامه 110نفره اصلاحطلبان ایستادند و با سکوت در برابر فهرست “صدای ملت” بهسرلیستی علی مطهری باعث شدند هیچیک از اعضای این لیست در شمارش اولیه حتی میان 60 نفر اول تهران نباشد.
در شهرستانها نیز کاندیداهای اصلاحطلب از سوی احزاب حمایت شدند و جبهه اصلاحات در سکوت کامل بهسر برد و اعضای آن نیز پای صندوق نیامدند و حتی خاتمی هم تحتتأثیر آنها مشارکت نکرد.
انفعال خاتمی در برابر خواست برخی احزاب و چهرههای مطرح امضاکننده بیانیه موسوم به روزنهگشایی، جایگاه او را در جناح اصلاحات بیش از پیش متزلزل خواهد کرد.
4 ـ نتایج انتخابات این دوره نسبت به ادوار قبل کمی شگفتانگیز بود؛ چهرههایی که شاید رأینیاوردن آنها زیر 1 درصد احتمال داشت از راهیافتن به بهارستان بازماندند.
محمدرضا باهنر و پورابراهیمی از کرمان، نوبخت از رشت، آیتالله آملی لاریجانی در خبرگان نشان میدهد مردم بهدنبال چهرههای جدید بودند.
همچنین در برخی شهرها اصلاحطلبان و چهرههای نزدیک به این جناح توانستند بهرغم سکوت جبهه اصلاحات راهی مجلس شوند؛ مجید نصیرپور از سراب، فرید موسوی از مراغه، مسعود پزشکیان از تبریز، عبدالکریم حسینزاده از نقده، قسیم عثمانی از بوکان، حسن قشقاوی از رباطکریم، مهرداد لاهوتی از لنگرود و چند شهر دیگر که میتوانند اقلیتی کوچک در مجلس آینده باشند.
با توجه به این نتایج، اگر اصلاحطلبان سکوت نمیکردند و در ثبتنامها فعال حاضر میشدند یا جبهه اصلاحات بهجای قهر و تحریم، نامزدهای تأییدصلاحیتشده را حمایت میکرد، اصلاحطلبان اقلیتی قویتر در مجلس آینده تشکیل میدادند و موازنه تاحدودی بههم میخورد.
بااینهمه، رأیندادن خاتمی تحتتأثیر رادیکالها نهتنها به چشم نیامد و از عظمت حضور مردم نکاست، بلکه ضربه سختی به شخصیت وی چه از نظر سیاسی و چه ملی وارد کرد؛ ضربهای که سخت میتوان آن را جبران کرد.
انتهای پیام/+