اخبار روز

سعدی، شاعرِ «وقت خوش» در عصر خون و آتش؟ – بلادنیوز

  • سعدی، شاعرِ «وقت خوش» در عصر خون و آتش؟ – بلادنیوز

    – اخبار فرهنگی –

    به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری بلادنیوز، او را استاد غزل عاشقانه خوانده‌ و آموزگار مهر و روشنی توصیف کرده‌اند، کلامش هم برای خواص و هم برای عوام شیرین است. او آموزگار زبان فارسی است، از گذشته کودکان در مکتب با کلام او فارسی آموخته و از «گلستان» و «بوستان» او ورقی از دانش برده‌اند. اگر عمر ایام، پنج و شش روز بوده، سخن او حیات جاودانه دارد؛ چنان‌که خود فرمود: من سعدی آخرالزمانم.

    مشرف‌الدین مصلح شیرازی، از بزرگ‌ترین شاعران و نویسندگان ایرانی که آثار ماندگارش گنجینۀ فرهنگ عامۀ عصر اوست. سعدی، یا آن‌گونه که میان مردم مشهور است «شیخ سعدی» را با القاب مختلفی یاد کرده‌اند: افصح‌المتکلمین، ملک‌الکلام، و الشیخ الامام المحقق. همان‌گونه که ذبیح‌الله صفا نوشته است، این القاب پس از مرگ وی در کتابهای نویسندگان آمده است. نام او مصلح و تخلصش سعدی بوده است. تاریخ ولادت سعدی در مآخذ نیامده است، اما به‌قرینۀ نوشتۀ خودش در گلستان، می‌توان آن را حدود سال 606 هجری دانست، تاریخ وفات وی را نیز میان سال‌های 690 تا 695 هجری قمری دانسته‌اند.

    آثار سعدی از جهات مختلف طی قرون متمادی مورد توجه اهل فن و نظر بوده است، چه‌بسیار شاعرانی که کوشیده‌اند در سایه‌سار سخنش، “بوستان” و “گلستان”ی بیافرینند و از شهد کلامش به‌قدر وسع بهره‌ای برند. ذکر جمیل سعدی از دیرباز ـ به‌اشاره خودش در دیباچه گلستان ـ عالم‌گیر بوده و در نظر اهل فن گویی “خردهٔ مینا بر خاکش ریخته و عِقد ثریا از تارکش آویخته”.

    سعدی , شعر , زبان فارسی ,

    با این حال در عصر حاضر، نگاه به آثار سعدی از تحسین و تقلید گذشته و با نگاهی گاه انتقادی مواجه شده است، از جمله موضوعات، نگاه شیخ اجل به وقایع عصر خود است. پرسش اینجاست؛ سعدی در دوره‌ای که ایران فرهنگی و جهان اسلام محل آمدوشد مغولان و کشتار بی‌رحمانه آنهاست، چه کرده و درباره این وقایع چه گفته است؟

    برخی از منتقدان این موضوع را “نقطه سکوت” سعدی دانسته و حتی مانند رضا براهنی، به شاعر انگ سازشکاری زده‌اند، برخی دیگر مانند سیروس شمیسا معتقدند او به‌صورت پنهان در آثارش به این وقایع واکنش نشان داده است و اصلاً دلیل اینکه سعدی در دیباچه گلستان می‌گوید که دامن سخن برچیده و زبان در کام گرفته، به‌علت نگاه‌های او به وقایع سیاسی و بیم جان است. عده‌ای دیگر از صاحب‌نظران مانند دکتر داوری نیز، کار سعدی در آن عصر را هم‌سنگ کار فردوسی می‌دانند.

    اعطای جایزه سعدی به خادمان زبان فارسی در هند

    جهان در عصر سعدی با پدیده‌ای جدید مواجه است: عالم‌گیری مغولان. تباهی حاصل از تاخت‌وتاز آنان تنها محدود به کشتار آدم‌ها و سرنگونی حکومت‌ها نشد، عصر پس از مغول را می‌توان عصر نابودی بنیان‌های فکری و فرهنگی تا چند دهه دانست که عطاملک جوینی در “تاریخ جهانگشا” به‌خوبی از پس شرح آن برآمده است، در چنین شرایطی از نظر برخی از منتقدان، سعدی به‌جای از عشق گفتن در میانه خون و آتش، باید حماسه‌ای هم‌سنگ شاهنامه می‌گفت، اما چرا او چنین نکرد؟

    از سعدی چه‌توقعی داریم؟

    کوروش کمالی سروستانی، استاد دانشگاه و رئیس مرکز سعدی‌شناسی، در گفت‌وگو با خبرنگار بلادنیوز، با اشاره به دیدگاه برخی از روشنفکران نسبت به شعر سعدی گفت: سعدی را باید در قرن هفتم و دوره خود بررسی کرد. برخی، شاعر و آثار کلاسیک را با معیارهای امروز می‌سنجند که این همزمانی و درزمانی منجر به طرح نتایج اشتباه می‌شود. باید نگاه کنیم که شیراز، ایران و جهان اسلام در قرن هفتم در مواجهه با حمله مغول چه وضعیتی داشت و ما از شاعر در آن شرایط چه توقعی داریم.

    او انتقادها به نحوه مواجهه سعدی با حمله مغول را مانند این دانست که چند قرن بعد، به شاعری برای گفتن این مصرع که «من آفتاب اردیبهشت را دوست دارم» در شرایط سیاسی اجتماعی امروز کشور و جهان انتقاد کنند.

    سعدی , شعر , زبان فارسی ,

    مدیر مرکز سعدی‌شناسی ادامه داد: برخی از روشنفکران (فکر می‌کنم دکتر شریعتی) در مقطعی به این بیت «در این مدت که ما را وقت خوش بود/ ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود» در گلستان سعدی اشاره و انتقاد می‌کنند که؛ چرا سعدی در زمانی که مغولان داشتند می‌کشتند، از «وقت خوش» سخن می‌گوید؟ در حالی که به‌نظرم نباید به آثار کلاسیک از جمله بوستان، گلستان و غزلیات از این منظر نگاه و توقعمان را از شاعر آن دوره بیان کرد.

    این استاد دانشگاه در ادامه به شواهدی از انتقاد سعدی از حضور مغولان اشاره و اضافه کرد: سعدی در قصائد خود به این موضوع اشاره می‌کند، در مرثیه‌ای که برای سقوط بغداد ـ که به‌عنوان سمبل خلافت اسلامی که در آن روزگار مهم بوده است ـ به فتنه مغول اشاره می‌کند و در دیگر آثار خود به نقش اتابکان فارس در مصون ماندن شیراز از فتنه و حمله مغول می‌پردازد. او زبان به ستایش مغول نمی‌گشاید و با توجه به شناختی که از شرایط دارد و با آگاهی از قدرتی که مغولان در خونریزی داشتند و آن را هنر خود می‌دانستند، کاری ‌کرده است که مردم را از این فتنه در امان نگاه دارد و زندگی پایداری را برای زایش دوباره فرهنگ ایرانی بیافریند.

    رسالت‌های سعدی

    برخی از پژوهشگران معتقدند سعدی در همه حوزه‌ها توانسته است شعر فارسی را به اوج برساند، مگر در «رزم‌نامه» یا همان شعر حماسی، با این حال، کمالی سروستانی معتقد است: سعدی اگر می‌خواست، می‌توانست در این عرصه نیز نامدار باشد؛ این انتقاد مثل این می‌ماند که ما بگوییم؛ “چرا فردوسی غزل عاشقانه ندارد؟”، آیا فردوسی نمی‌توانسته است غزل عاشقانه بگوید؟ چرا می‌توانسته است، اما رسالتی که او برای خود قائل بوده، حماسه‌سرایی بود نه غزل عاشقانه. آیا حافظ نمی‌توانسته نثر بنویسد و آیا مولوی نمی‌توانسته در عشق زمینی طبع‌آزمایی کند؟ همه این بزرگان، قدرت علمی و توان زبانی داشتند اما ضرورت‌های روزگار سبب شده است رسالتی متفاوت برای خود در نظر بگیرند.

    این استاد دانشگاه در ادامه به جایگاه فردوسی در نظر سعدی اشاره و اضافه کرد: سعدی، فردوسی را می‌شناخته و ستایش کرده است: «چه خوش گفت فردوسی پاکزاد/ که رحمت بر آن تربت پاک باد»…، از سوی دیگر، خواجه شیراز از قصه‌های شاهنامه در آثار خود بهره می‌برد اما دوره سعدی، دوره حماسه نیست.

    عصر ظهور حکمت ایرانی

    کمالی سروستانی با تأکید بر در نظر گرفتن دوره تاریخی حیات شاعر در ارزیابی کارهای او گفت: پاسداری از هویت ملی، کار کارستانی بود که فردوسی انجام داد، اما اگر به تفاوت‌های قرن چهارم با قرن هفتم بپردازید، در خواهید یافت که حکومت در آن زمان نیازمند حکمت سعدی است، در همین راستاست که سعدی از حکایت‌ها، اسطوره‌ها و سمبل‌های منفی و مثبت شاهنامه مانند ضحاک و انوشیروان برای بیان حکمت بهره می‌برد؛ بنابراین می‌توان گفت؛ همان‌قدر که فردوسی حماسه ایرانی را آفرید، سعدی نیز آفریننده حکمت ایرانی است و این دو مکمل هم در فرایند فرهنگ مشترک ایرانی هستند.

    این مؤلف با بیان اینکه باید حکمت فردوسی در بوستان سعدی برای رسیدن به این مقصود بروز می‌کرد، به کم‌رونق شدن آثار حماسی در دوره سعدی نیز اشاره کرد و گفت: کار کردن در این حوزه آن زمان فایده‌ای نداشت و اثرگذار نبود؛ مانند اینکه در زمان قاجار منظومه‌های حماسی منتشر شد که اثرگذاری خاصی نداشت و ماندگار نشد.

    سعدی , شعر , زبان فارسی ,

    زبان فارسی وامدار سعدی است

    او در پاسخ به این پرسش که آیا می‌توان معجزه سعدی را متوقف نماندن در کار گذشتگان دانست، گفت: راز ماندگاری شاعران بزرگ در مؤلفه‌‎های گوناگون از جمله همین موضوع نهفته است، همان‌قدر که سعدی وامدار فردوسی است، زبان فارسی نیز پس از سعدی وامدار اوست؛ به‌طوری که تاریخ ادبیات و زبان فارسی را می‌توان به پیش و پس از سعدی تقسیم کرد.

    کمالی سروستانی با بیان اینکه دیگر شاعران مانند فردوسی و سعدی زبان‌‎آفرین نیستند، ادامه داد: در دوره‌ای پس از فردوسی، زبان شیرین، ملی، مردمی و حماسی فارسی مغلق می‌شود و از زمین به آسمان می‌رود و از واقعیت به ذهن حرکت می‌کند، این سعدی است که در ادامه فردوسی، نگاهش به زمین و بازآفرینی اسطوره‌های ایرانی در دوره خود است.

    به‌گفته او؛ زبان مولوی، حافظ و دیگرشاعران نیز بخشی از فرهنگ ماست و نردبانی است برای رسیدن به آسمان، اما آنچه در تاریخ ادبیات فارسی بر زبان فارسی تأثیرگذار بوده، زبان فردوسی و سعدی است تا جایی که زبان امروز فارسی، ریشه در زبان فارسی سعدی دارد.

    انتهای پیام/+

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دکمه بازگشت به بالا