یادداشت|ابتلائات؛ آزمونی برای سنجش میزان صبر و عیار انسان – بلادنیوز
یادداشت|ابتلائات؛ آزمونی برای سنجش میزان صبر و عیار انسان – بلادنیوز
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری بلادنیوز، سید محمود جوادی، پژوهشگر، در یادداشتی با عنوان «ابتلائات؛ آزمونی برای سنجش میزانِ صبر و عیار انسان» به بررسی مفهوم ابتلا و صبر در اسلام و انواع آن پرداخت. یادداشت این پژوهشگر را که برای انتشار در اختیار خبرگزاری بلادنیوز قرار گرفته، به این شرح است:
زندگی انسان همواره با سختیها، آزمایشها و ابتلائات همراه است. در آموزههای دینی، این سختیها نهتنها بهعنوان مشکلاتی ناگوار بلکه بهعنوان فرصتهایی برای رشد و تکامل معرفی شدهاند. قرآن کریم، روایات و احادیث اسلامی به این مسئله پرداخته و صبر را بهعنوان یکی از ارزشهای برتر انسانی معرفی کرده است. این مقاله به بررسی مفهوم کلی ابتلائات در زندگی انسان پرداخته و با اشاره به برخی نمونههای بارز آن، اهمیت و تأثیر این مسئله در دنیا و آخرت انسان را بررسی خواهد کرد.
مفهوم ابتلاء در زندگی انسان
هیچکس نمیداند خداوند چگونه و به وسیله چه چیزی او را در این دنیا امتحان خواهد کرد، یکی در مالَش و یکی دیگر در سلامتیِ جسمش و دیگری در فرزندانش امتحان می شود و ما نمی دانیم کدام گزینه برای ما در نظر گرفته شده است. با این حال باید این حقیقت را مد نظر قرار دهیم که خداوند به هیچکس وعده آسایش در این دنیا نداده و فرموده است: «لَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ فِی کَبَدٍ»؛ حقّا که ما انسان را در تعب و رنج و سختى آفریدیم (سوره بلد 4)، پس اجازه دهیم خداوند ما را با هر گزینه ای که خود صلاح می داند و می داند که ما ظرفیت تحمل آن را داریم، مارا در تقدیر خود بیازماید و از او بخواهیم به ما توفیق دهد که در این ابتلائات سربلند بیرون بیاییم زیرا او به ما بشارت داده است که: «وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ * الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِینَ عَلَىٰ مَا أَصَابَهُمْ»؛ و فرمانبرداران فروتن را [به لطف و رحمت خدا] مژده ده؛ همانان که وقتی خدا یاد شود، دلهایشان میهراسد، و بر آنچه [از بلا و حادثه] به آنان می رسد، شکیبایند (سوره حج 34 و 35).
پس باید همواره به رحمت و لطف پروردگار ایمان داشته باشیم چراکه خداوند متعال می فرماید: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»؛ بنابراین به طور قطع همراه با هر دشوارى، آسانى است، [آرى] قطعاً همراه با هر دشوارى، آسانى است [بلکه همراه یک سختى دو آسانى است] (سوره انشراح 5 و 6).
ابتلاء به معنای آزمون و امتحان الهی است که در زندگی همه انسانها رخ میدهد. این آزمونها ممکن است به شکل مشکلات اقتصادی، بیماری، از دست دادن عزیزان، یا سختیهای دیگر ظاهر شوند. قرآن کریم بر این نکته تأکید دارد که دنیا محل آزمایش است: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ»؛ آیا مردم گمان کردهاند همینکه گفتند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمون قرار نمیگیرند؟(سوره عنکبوت 2). این آیه نشان میدهد که ابتلائات بخشی از مسیر تکامل انسان است و هدف از آن پالایش روحی و معنوی انسانهاست. صبر در برابر این آزمایشها، از مهمترین راههای کسب رضایت الهی است.
مفهوم صبر در اسلام
صبر در اسلام به معنای پایداری، استقامت و شکیبایی در برابر مشکلات و دشواریهاست. قرآن کریم در آیات متعددی بر اهمیت صبر هنگام بروز ابتلائات مختلف تأکید کرده است، از جمله: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ» ما شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، کاهش مال، جانها و ثمرات میآزماییم؛ و بشارت بده به صابران (سوره بقره 155). البته هر پیشامدی که برای انسان رخ می دهد به طور یقین تکلیفی در مقابل آن دارد؛ و در پسِ هر تکلیفی، تکاملی موجود است. و همچنین همراه هر ترکِ تکلیفی، سقوطی نیز به همراه خواهد بود.
بنابراین، امتحان الهی چیزی نیست جز سنّتهای الهی حاکم بر عالم، و وظیفه انسان در مواجهه با آنها همسویی با نظام خلقت است. و مسیر نظام خلقت و سنن الهی به سوی خداوند متعال است. و نحوه همسویی با سنن الهی و نظام خلقت را دین تعلیم میدهد. و غرض از امتحان الهی چیزی نیست جز رساندن انسانها به غایت مطلوبشان. در چنین سیری است که انسان از هرگونه شرکی میرهد و جز دست خدا هیچ دستی را در کار عالم مشاهده نمیکند؛ لذا فرشته خو گشته لایق درک خطابات خلفای الهی میشود.
صبر مقولهای ارزشمند و بسیار حائز اهمیت است که خداوند پیامبر خودرا به صبر توصیه میکند: «وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا»؛ و در برابر دستور پروردگارت شکیبایى پیشه کن که تو خود در حمایت مایى (سوره طور 48)، و با این آیه: «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ«؛ خدا با صابران است (سوره بقره 153)، به صبرپیشگان قوت قلب میدهد تا بار سنگین سختیها را از آنها بکاهد.
میتوان اینگونه گفت که عیار ایمان ما مشخص نمیشود مگر اینکه صبر ما محک بخورد و خداوند ما را با ابتلائات مختلف بیازماید؛ لذا بیجا نیست اگر بگوییم ورود ما به بهشت میسر نخواهد شد مگر با قبولی در آزمونهای سختِ ابتلائات دنیوی.
«ابتلاء» در روایات و فرمایشات معصومین علیهم السلام
خدای متعال خیر حقیقی بندهاش را میخواهد نه خیری را که ما آن را خیر توهّم کردهایم. «عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون»؛ چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است؛ و چه بسا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است؛ در حالی که خدا مىداند، و شما نمىدانید(سوره بقره 216 ).
رسول خدا در باب ابتلاء حدیثی قابل تأمل دارد که میفرماید: «إنَّ اللّه َ عز و جل إذا أحَبَّ قَوماً اِبتَلاهُم، فَمَن صَبَرَ فَلَهُ الصَّبرُ، ومَن جَزِعَ فَلَهُ الجَزَعُ»؛ خداوند عزوجل هرگاه مردمى را دوست بدارد، مبتلایشان مىکند. پس هرکه صبر کند، بهرهاش صبر است و هرکه بى تابى کند، بهرهاش بىتابى است (مسند ابن حنبل: 9/159/23684 وص161/23695 وص163/23702،شُعب الإیمان: 7/145/9784 کلّها عن محمود بن لبید، کنز العمّال: 3 / 325 / 6776).
امام باقر علیه السلام فرمودند: «همانا خدا هر که را دوست بدارد او را به شدّت در بلا میپیچد و بلا را به شدّت بر او میبارد. پس چون بنده، خدا را بخواند، می گوید: لبّیک بنده من! اگر بخواهم در برآوردن خواستهات عجله کنم بر آن قدرت دارم و اگر بخواهم، آن را برایت ذخیره میکنم؛ پس چیزی برایت ذخیره نمیکنم مگر اینکه برای تو خیر است.»، (الکافی، ج2، ص253 ).
البته باید توجّه داشت که منظور از این بلایا، بلایای غیر اختیاری است نه بلایایی که خود شخص با سوء اختیار خویش بر سر خود میآورد. لذا در کنار این احادیث، احادیث دیگری نیز وجود دارند، که برخی بلاها را نتیجه طبیعی عملکرد مردم میدانند؛ کما اینکه خداوند متعال فرمود: « ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ فساد و تباهی، در خشکى و دریا ظاهر گشت بخاطر دستاورد مردمان؛ تا خدا بچشاند به ایشان، نتیجه بعضى از اعمالشان را، شاید که بازگردند (سوره روم 41).
امیرالمؤمنین، حضرت على علیه السّلام فرمودند: «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ کَرَامَة؛ بلا و گرفتارى براى ستمگر ادب است، و براى مؤمن امتحان، و براى پیامبران درجه و براى اولیاء کرامت میباشد.»، (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص235).
یعنی خداوند متعال با مصائب و بلایا ستمگران را مجازات میکند تا شاید ادب شوند و از ظلم خود باز گردند. مؤمنان را گرفتار بلایا میکند تا امتحانشان نماید؛ و امتحان نیز برای شکوفا ساختن استعدادهای الهی است. امّا انبیاء که ظلمی ندارند و استعدادات الهی آنها نیز شکوفاست، به سبب بلایا، اوصاف کمال موجودشان قویتر و شدیدتر میگردد؛ لذا بلا برای آن بزرگواران موجب ارتقاء درجه است. بر همین اساس بود که خداوند متعال حضرت ابراهیم را در انواع سختیها قرار داد تا به مقام امامت نائل گردد. «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً»؛ و (به خاطر آورید) هنگامى را که خداوند، ابراهیم را با امور گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم (سوره بقره 124). امّا برای اولیاء الهی، بلا و گرفتاری نشان بزرگواری آنهاست؛ یعنی موجب میشود که بزرگواری آنها ظهور خارجی یابد و مردم، عظمت روحی آنها را در بلایا مشاهده نمایند؛ یا گرفتاری در بلایای عظیم نشان میدهد که آنها مورد توجّه خاصّ خدا هستند؛ چرا که در پیشگاه خداوند متعال هر که مقرّبتر است، جام بلا بیشترش میدهند.
انواع ابتلائات
ابتلائات تنها شامل بعد فردی و زندگی شخصی و خانوادگی انسان نمیشود بلکه در همه ابعاد زندگی از قبیل بُعد اجتماعی، سیاسی، نظامی، مالی و دیگر ابعاد پنهان زندگی صورت میگیرد تا انسان را به تکاملِ مورد نظر برساند و با صبر پیشه کردن و پالایش روحی و معنوی، رضایت الهی را کسب نماید.
ابتلائات جسمانی: بدن انسان از جمله مواردی است که خداوند آن را مورد ابتلای صاحبش قرار می دهد تا صبر اورا بسنجد و نیز با آسیب رسیدن به بدن، اسباب کفاره برخی گناهان مومن فراهم گردد. روایات متعددی در باب ابتلائات جسمانی وجود دارد که در ادامه برخی از آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.
یونس ابن یعقوب از امام صادق(ع) نقل کرده است که: (در خصوص مومنان) هر بدنی که چهل روز آسیبی به آن وارد نشود، ملعون است و دور از رحمت خداوند، گفتم: واقعاً ملعون است!؟ فرمود: بله. گفتم: واقعاً!؟ باز فرمود: بله. پس چون امام(ع) سنگینی مطلب برای من را مشاهده کرد، فرمود: ای یونس! از جمله بلا و آسیب به بدن، همین خراش پوست و ضربه خوردن و لغزیدن و یک سختی و خطا کردن و پاره شدن بند کفش و چشم درد و مانند اینها است (نه لزوماً مصیبت های بزرگ). مومن نزد خداوند با فضیلت تر وگرامی تر از آن است که بگذارد چهل روز بر او بگذرد و گناهان او را پاک ننماید؛ و لو به یک غم پنهان در دل، که او نفهمد این غم از کجا حاصل شده است. به خدا قسم، وقتی یکی از شما سکه های درهم را در کف دست وزن می کند و متوجه نقصان آن شده و غصه دار می شود، سپس دوباره وزن می کند و متوجه می شود که وزنش درست بوده، همین غصه کوتاه و گذرا، موجب آمرزش برخی از گناهان اوست، (بحارالانور ، ج 76، ص 354).
– در مورد گرفتار شدن مومنین به ابتلائات و بیماریها در منابع روایی شیعه دلایل متعددی مطرح گردیده است؛ که در اینجا به دو مورد اشاره میکنیم:
الف: کفّاره گناهان و پاکی مومنان از گناهان؛ از پیامبر اکرم(ص) روایت است که فرمود: «خداوند سوگند یاد کرده که هر گاه بخواهد بنده اى را از دنیا ببرد در حالیکه او را بیامرزد، و گناهانش را بریزد، در اینصورت یا بیمارش مى کند و یا روزیش را کم مى نماید و یا او را به ترسى مبتلا مى سازد؛ و اگر گناهى باقى بماند، مرگ را بر او سخت مى گرداند، تا گناهانش پاک گردد و با پاکى او را به بهشت داخل نماید»(ارشاد القلوب، ترجمه سلگى، ج 1ص 473 ).
ب: ارتقاء مقام و درجه مؤمنین؛ اگر مومنی اهل گناه نبوده باشد در اینصورت خداوند وی را به بیماری ها و بلاها مبتلا مینماید تا اجر و قرب او در نزد خداوند بیشتر گردد. امام صادق (علیه السّلام) فرمودندهاند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ إِمَّا بِمَرَضٍ فِی جَسَدِهِ أَوْ بِمُصِیبَةٍ فِی أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ مُصِیبَةٍ مِنْ مَصَائِبِ الدُّنْیَا لِیَأْجُرَهُ عَلَیْهَا»؛ خداوند متعال مؤمن را به مصیبت و بلاء گرفتار مىکند و او را به بیمارى در بدن مبتلا مىسازد و یا در مصیبت اهل و فرزند قرار مىدهد و یا یکى از مصیبت هاى دنیا را متوجه او مىکند تا او را پاداش دهد (بحار الأنوار، ج 64، ص 237).
بنابراین بر اساس آنچه که از معصومین علیهم السلام به ما رسیده، دچار شدن افراد مومن به درد و بیماری قبل از مرگشان موجب پاک شدن گناهانشان میگردد و در صورتی که گناهی نداشته باشند منزلت آنها در نزد خداوند بالا خواهد رفت و به مقامهای والای بهشتی دست خواهند یافت.
– امتحان هر کسی متناسب با استعدادهایی روحانی است که خداوند متعال در وجود او قرار داده است. پس هرکه به تکلیف خود در برابر امتحانات الهی عمل نمود به نفع خود عمل کرده و خود را برای آخرت ساخته است و اگر به تکلیفش عمل نکرد، خود را ناقص و شکوفا نشده نگه داشته است. لذا در آخرت با وجودی ظلمانی، ناقص و غیر انسانی ظهور خواهد نمود. « … لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ»؛ خداوند هیچکس را، جز به اندازه تواناییاش، تکلیف نمىکند. (انسان،) هر کار(نیکى) را انجام دهد، براى خود انجام داده؛ و هر کار(بدى) کند، به زیان خود کرده است (سوره بقرة:286).
– تنها اموری خاصّ امتحان نیستند؛ بلکه ثانیه ثانیه عمر ما امتحان است. خوابیدن، خوردن، تشنه شدن، گرسنه شدن، راه رفتن، نشستن و تمام امور زندگی همگی امتحان الهی اند. لکن در بین این سوالات امتحانی، گاه سوالات بسیار اساسی و تعیین کننده نیز وجود دارند. سوالاتی که نمره های خیلی بالا دارند. کما اینکه برخی سوالات، ارفاقی اند؛ یعنی اگر جواب دهیم، نمره دارد؛ و اگر جواب ندهیم کسر نمره نمیکنند.
– مصائب به طور کلّی بر سه گونهاند:
1ـ مصائبی که نتیجه وضعی عملکرد خودمان میباشد.
2ـ مصائبی که از ناحیه دیگران بر ما تحمیل میشود.
3- امتحانات الهی و غرض از امتحان نیز نمیباشد مگر شکوفا ساختن استعدادهای الهی ما.
پس باید توجه داشت که هر مشکل و نارحتی که در دنیا عارض انسان میشود، چه خود باعث آن باشد و چه خود نقشی در آن نداشته باشد، در هر حال عکسالعمل صحیح انسان را میطلبد و عکسالعمل صحیح را دین (عقل و نقل) مشخص میکند. لذا در مواجهه با هر مشکل و درد و رنج و ناراحتی بلافاصله باید دید وظیفه دینی ما در مقابل آن چیست؟ اگر کسی توانست وظیفه خود را به درستی بداند و به آن عمل کند یقیناً از اجر الهی و رشد روحی برخوردار خواهد شد و خود را برای ابدیّت خواهد ساخت ؛ و الّا دنیای خود را خراب و آخرتش را خرابتر خواهد نمود. رسول خدا (ص) فرمودند:« لَا یَزَالُ الْبَلَاءُ فِی الْمُؤْمِنِ وَ الْمُؤْمِنَةِ فِی جَسَدِهِ وَ مَالِهِ وَ وُلْدِهِ حَتَّى یَلْقَى اللَّهَ وَ مَا عَلَیْهِ مِنْ خَطِیئَة»؛ مصیبت و گرفتارى همواره گریبان مرد و زن مؤمن را مىگیرد و آنها در مال و یا بدن خود نقصان مشاهده مىکنند و یا فرزندان خود را از دست مىدهند و اینها براى این است که هر گاه در محضر پروردگار حاضر شدند گناهى نداشته باشند.
ـ امتحان عذاب نیست. بلکه در همه حال، وسیله رشد و شکوفایی روح میباشد؛ به شرط آنکه شخص قاعده امتحان را مراعات نماید. بلی اگر کسی قاعده ی امتحان را مراعات نکرد، همین عامل رشد، موجب سقوط و مردودی او خواهد شد. قاعده ی این امتحان نیز آن است که پاسخها از متن دین خدا داده شوند نه از متون غیر الهی.
ابتلائات مالی، فردی و خانوادگی: زندگی در شرایط سخت معیشتی یکی از موارد فراگیر میان قشر وسیعی از مردم است که بسیاری آن را ریشه همه ی مشکلات میداند و آن را «ام البلایا» یا «ام البلیّات» معرفی میکنند.
حضرت ایوب پیامبر (علیهالسلام) یکی از برجستهترین شخصیتهای قرآنی است که به دلیل صبر بینظیرش در برابر ابتلائات مختلف بعنوان الگویی برای مؤمنان معرفی شده است. او ثروت فراوان، فرزندان نیکو و سلامتی کامل داشت، اما در آزمونی سخت، همه این نعمتها را از دست داد. بااینحال، هرگز لب به شکایت نگشود و به درگاه الهی استغاثه کرد: «وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ»؛ و بنده ما ایوب را یاد کن هنگامی که پروردگارش را ندا داد: بیتردید شیطان مرا به رنج و عذاب گرفتار کرده است (سوره ص 41).
در نهایت، خداوند به خاطر صبر ایوب (ع) او را شفا بخشید و نعمتهایش را به او بازگرداند: «وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِکْرَى لِأُولِی الْأَلْبَابِ»؛ و [مجددا] کسانش را و نظایر آنها را همراه آنها به او بخشیدیم تا رحمتى از جانب ما و عبرتى براى خردمندان باشد(سوره ص 43).
ابتلائات زناشویی: گاهی نیز خداوند بندگان خودرا به وسیله همسران خائن و ناسازگار مبتلا میکند و قرآن در این زمینه از حضرت نوح و لوط علیهما السلام بعنوان نمونه یاد میکند: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ»؛ خدا براى کسانى که کفر ورزیده اند آن نوح و آن لوط را مثل آورده [که] هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آنها خیانت کردند و کارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شوید (سوره تحریم 10).
خداوند متعال همچنین در قرآن کریم به نمونه دیگری از ابتلائات خانوادگی اشاره میکند و میفرماید: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»؛ و براى کسانى که ایمان آوردهاند خدا همسر فرعون را مثل آورده آنگاه که گفت پروردگارا پیش خود در بهشت خانهاى برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان (سوره تحریم 11).
ابتلائات اقتصادی: شرایط دشوار اقتصادی در ابعاد وسیع موضوعی نیست که منحصر به دوران معاصر باشد بلکه از پیدایش تمدن بشر، شرایط اقتصادی از جمله مسائلی بود که انسان با آن دست به گریبان بود و گاهی نیز به ابزاری کارآمد اما ظالمانه و غیر انسانی برای اعمال فشار از سوی حاکمان ستمگر و دشمنان انسانیت تبدیل می شد.
در صدر اسلام، پیامبر اکرم (ص) و یاران آن حضرت مورد ابتلاء اقتصادی شدیدی توسط مشرکان قریش قرار گرفتند. در یکم محرم سال هفتم بعثت رسول خدا(ص) به همراه بنیهاشم و بنیعبدالمطلب به جز ابولهب و فرزندانش در محاصره اقتصادی سایر خاندانهای قُرَیش در شعب ابیطالب قرار گرفتند. این محاصره با هدف جلوگیری از نفوذ و گسترش اسلام انجام شد. اسلامآوردنِ افرادی مانند حمزه و تمایل جوانان قریش و آزادی عملی که در کشور حبشه نصیب مسلمانان شده بود، سبب این تصمیم شده بود. مشرکان جلسهای تشکیل دادند و عهدنامهای نوشتند و در داخل کعبه آویزان کردند مبنی بر اینکه هرگونه خریدوفروش و معاشرت با بنیهاشم ممنوع است و سوگند یاد کردند که قریش، تا دم مرگ طبق موازین ذیل عمل کند مگر اینکه بنیهاشم رسول خدا(ص) را برای کشتن به آنان تسلیم کنند.
ما نیز در کشورمان در حال تجربه کردن چند دهه از شرایطی تحمیل شده و مشابه محاصره شعب ابیطالب اما در ابعادی وسیعتر از سوی دشمنان هستیم، حالتی که کمتر کشوری قادر به ایستادگی در برابر این شرایط است و ما چارهای جز اینکه صبر و استقامت یاران رسول خدا(ص) را سرلوحه خود قرار دهیم نداریم تا خداوند متعال طبق قاعده ی وعدههای صادقِ خود، فرج نهایی را با وعدههای داده شده و رویدادهای مسرتبخش، به ما برساند.
متاسفانه برخی ملتهای مستضعف و ستمدیده جهان نیز امروز مورد این نوع ابتلائات – که توسط استکبار جهانی و مدعیان حقوق بشر، علیه آنها تحت عنوان تحریمهای اقتصادی وضع میشود – قرار میگیرند و بهای بسیار سنگینی برای آن میپردازند.
ابتلائات نظامی و سیاسی: خداوند متعال بندگان خودرا در ابعادی غیر از ابعاد مالی و اجتماعی نیز به مسائلی دیگر نیز مبتلا میکند. این ابتلائات میتواند در زمینه نظامی و سیاسی نیز باشد. برای مثال یاران پیامبر اکرم (ص) در جنگ «حنین» مورد امتحان بزرگی قرار گرفتند، قرآن کریم درباره شرایط سخت نظامی بر پیامبر (ص) و یارانش چنین میفرماید: «إِذْ جَاءُوکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا»؛ زمانی که از بالا و از پایین [لشکرگاه] تان به سویتان آمدند، و آن گاه که دیدهها [از شدت ترس] خیره شد و جانها به گلو رسید، و به خدا آن گمانها[ی ناروا] را [که خود میدانید] می بردید.«هُنَالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِیدًا»؛ آنجا بود که مؤمنان مورد آزمایش قرار گرفتند و به تزلزل و اضطرابی سخت دچار شدند(سوره احزاب 10و 11). این آیه نشان میدهد مسلمین در شرایط حساس نظامی مورد امتحان سخت الهی قرار میگیرند و آنها باید مراقب باشند چگونه باید در ابتلا سربلند بیرون بیایند.
صدر اسلام علاوه بر ابتلائات نظامی، ابتلائات سخت و مصیبتبار سیاسی نیز به خود دیده است من جمله ابتلاء امت و اصحاب پیامبر (ص) در مسئله جانشینی آن حضرت میباشد. با رحلت پیامبر اکرم(ص) و منحرف شدن مسیر خلافت و جانشینی ایشان به دست تشنگان قدرت، امت رسول خدا (ص) به بحران سیاسی بی سابقه ای گرفتار شد که این ابتلاء تا به امروز ادامه دارد و سبب شده مذاهب و فرقههای متعددی ظهور و امت پیامبر (ص) را دچار تحیّر و تشتت کند.
جنگ ظالمانه معاویه بن ابی سفیان با حضرت امیر المومنین علی علیه السلام یکی دیگر از ابتلائات بارز سیاسی و نظامی است که امام علی (ع) در بخشی از نامه خود به معاویه به آن اشاره میکند و میفرماید: « فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْیَا لِمَا بَعْدَهَا، وَ ابْتَلَی فِیهَا أَهْلَهَا لِیَعْلَمَ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا، وَ لَسْنَا لِلدُّنْیَا خُلِقْنَا وَ لَا بالسَّعْی فِیهَا أُمِرْنَا، وَ إِنَّمَا وُضِعْنَا فِیهَا لِنُبْتَلَی بهَا؛ وَ قَد ابْتَلَانِی اللَّهُ بکَ وَ ابْتَلَاکَ بی …»؛ خداوند سبحان دنیا را مقدمه برای مابعد آن [آخرت] قرار داده و اهل دنیا را در بوته امتحان در آورده تا روشن شود کدام یک بهتر عمل میکنند ما برای دنیا آفریده نشدهایم و تنها برای کوشش و تلاش در آن مامور نگشتهایم. ما در دنیا آمدهایم تا به وسیله آن آزمایش شویم خداوند مرا به تو و تو را به وسیله من در معرض امتحان در آورده (نهج البلاغه، نامه 55).
مورخان مینویسند که جنگ صفین ماهها طول کشید، این جنگ با وجود اینکه نبردی فرسایشی برای طرفین بود، اما دارای شرایط ویژه و فرصتهای متعدد برای گفتوگو، مذاکره دو طرفه و تبادل پیام برای حل موارد اختلافی بود. با اینکه معاویه و یارانش در ساعات پایانی جنگ، خودرا آماده شکست میکردند و مالک اشتر چند ضربه شمشیر تا خیمه معاویه فاصله نداشت، اما ناگهان به علت بروز نفاق و خیانت در صفوف یاران امیرالمومنین علیه السلام و نیز تهدید به قتل آن حضرت از سوی خوارج، در لحظات آخر فرمان عقبنشینی به مالک اشتر رسید و ورق به نفع معاویه برگشت.
فراخواندن مالک امتحانی سخت برای سنجیدن ولایتمداری او بود؛ چراکه وی تا فتح بزرگ چند قدم بیشتر فاصله نداشت اما مالک با اطاعت از امام زمان خود، تسلیم تقدیر الهی شد و آن را بر لذت فتح ترجیح داد، زیرا میدانست این لحظه، لحظه امتحان و ابتلای اوست. اما رفتار خیانتآمیز و بلایی که خوارج بر سر امیرالمومنین علیه السلام آوردند چنان اسلام را تحت تأثیر خود قرار داد که امتداد شعاع این خیانت تا امروز ادامه دارد.
امروز کشور ما نیز در دوران سخت ابتلائات سیاسی و نظامی مشابه با آنچه در صدر اسلام برای امیر المؤمنین علیه السلام (نبرد و مذاکره) اتفاق افتاد به سر میبرد و جریان نفاق داخلی با راهاندازی فتنههای جدید و فراهم کردن بستر نفوذ دشمن، در حال خیانت به کشور است. این ابتلای سیاسی و نظامی امروزِ ماست که همه ما (مردم و مسئولین) باید نسبت به آن هوشیار باشیم و با صبر و استقامت و وحدت کلمه با آن مقابله کنیم.
از دیگر ابتلائات عظیم نظامی و سیاسی که تاریخ نظیر آن ندیده، واقعه عاشورا است که منجر به شهادت مظلومانه امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت گردید. علی بن طاووس معروف به سید بن طاووس در کتاب «اللهوف علی قتلی الطفوف» مینویسد: امام حسین علیه السلام وقتی با کاروان خود به سرزمین کربلا رسید، نام این سرزمین را پرسید. آن حضرت پاسخ شنید: نام این سرزمین «کربلاء» است. امام (ع) پس از اندکی درنگ فرمود: خداوندا! من از «کرب»؛ اندوه و «بلاء»؛ بلا به تو پناه میبرم. سپس فرمود: اینجا سرزمین اندوه و بلاست. فرود آیید که بارانداز و قتلگاه و مدفن ماست. جدّم رسول خدا این را به من خبر داد.
سیره سیاسی سایر امامان معصوم علیهم السلام را هم اگر مورد بررسی دقیق قرار دهیم، میبینیم که چگونه مورد ابتلائات سخت قرار گرفتند، مانند امام موسی کاظم علیه السلام که در زندانهای هارونالرشید تحت شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفتند و در نهایت به شهادت رسیدند، و امام رضا علیه السلام و دیگر فرزندان ایشان (امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام) که به دست حاکمان ستمگر عباسی به شهادت رسیدند.
نتیجهگیری
ابتلائات بخشی جداییناپذیر از زندگی انسان هستند و هدف آنها رشد روحی و معنوی افراد است. صبر در برابر این آزمونها، یکی از مهمترین راههای کسب رضایت الهی محسوب میشود. حضرت ایوب (ع) در برابر مشکلات فردی، امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام در برابر مشکلات سیاسی، اجتماعی و نظامی و امام حسین (ع) در برابر سختیهای مشابه سختیهای امیرالمومنین (ع) و نیز امت پیامبر اکرم (ص) در صدر اسلام، همه نمونههایی عالی و عینی از این مقوله هستند.
بررسی زندگی این شخصیتها و مردم آن زمان نشان میدهد که انسان میتواند با صبر و توکل به خداوند، از آزمونهای سخت عبور کرده و به مقامی والا دست یابد. پیام این آموزه برای ما این است که در مواجهه با سختیهای زندگی، به جای یأس و ناامیدی، با صبر و امید به رحمت الهی، مسیر کمال را طی کنیم، و با تأسی به سفارش پیامبر اکرم (ص) که فرمود: «إنَّ اللّه َ عزوجل إذا أحَبَّ قَوماً اِبتَلاهُم، فَمَن صَبَرَ فَلَهُ الصَّبرُ، ومَن جَزِعَ فَلَهُ الجَزَعُ»؛ خداوند عزوجل هرگاه مردمى را دوست بدارد، مبتلایشان مىکند. پس هرکه صبر کند، بهرهاش صبر است و هرکه بىتابى کند، بهرهاش بىتابى است، محبت خداوند را به سوی خود جلب کنیم تا او را با صبر و استقامت خود خشنود سازیم.
انتهای پیام/